بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۴۶۹

۱

نه همی تنها دل ودین از کف من می بری

دین ودل از دست هر شیخ وبرهمن می بری

۲

دین ودل تنها نه از تن ها بری از هر که هست

هوشش از سر صبرش از دل جانش از تن می بری

۳

ازکف خسرو اگر شیرین ارمن برد دل

دل به شیرینی تواز شیرین ار من می بری

۴

گفته بودم دل به کس ندهم ندانستم که تو

با دوچشم از یک نگه دل را به صد فن می بری

۵

گشته درعهدت حرام آسودگی بر مردوزن

بسکه آرام وقرار از مرد واز زن می بری

۶

دشمنی با دوستان یا دوستی با دشمنان

کآبروی دوست را در پیش دشمن می بری

۷

جا به قصر گلشن فردوس گویا کرده است

گربلنداقبال را باخودبه گلخن می بری

تصاویر و صوت

نظرات