
بلند اقبال
شمارهٔ ۴۸۳
۱
بتا به کشتن ما عاشقان چه می کوشی
چوآب بر سر آتش ز کین چه می جوشی
۲
مگر نه زلف توافتاده چون زره به برت
چه حاجت است که دیگر به تن زره پوشی
۳
من شکسته دل افراسیاب شاه نیم
اگر تودر پی خونخواهی سیاووشی
۴
نخورده باده که داری بما چنین سر جنگ
نعوذ بالله اگر یک دوجام می نوشی
۵
هر آنچه دردنهی بر دلم پرستاری
هر آنچه دور شوی از برم درآغوشی
۶
من از غلامیت ای خواجه بر ندارم دست
هزار بارم اگر بنه وار بفروشی
۷
رواست یار نوازد گرت بلنداقبال
که همچو دایره ز اخلاص حلقه درگوشی
نظرات