
بلند اقبال
شمارهٔ ۴۹۷
۱
سروقد غنچه دهن گل بدنی
پای تا سر به حقیقت چمنی
۲
گفتمت سروقد ومنفعلم
که تو نسرین بر وسیمین بدنی
۳
گفتمت غنچه دهن در غلطم
که تو شیرین لب و شکر شکنی
۴
گفتمت گل بدنی معذورم
روح پاکی به تن پیرهنی
۵
هر چه حسن است تو داری همه را
عیب این است که پیمان شکنی
۶
یار اغیاری وبار دل یار
دوست با دشمن ودشمن به منی
۷
فتنه دهری و آشوب جهان
شور شهری وعجب راهزنی
۸
خصم هوش وخرد پیر وجوان
آفت جان و دل مرد وزنی
۹
بوسه ای ده به بلنداقبالت
پس بگویش که چه شیرین سخنی
نظرات