
بلند اقبال
شمارهٔ ۵۱۱
۱
به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی
نه سرو راست قبائی نه ماه را کلهی
۲
مگر که چشم تو دارد به عاشقان سرجنگ
که صف کشیده ز مژگان به گرد اوسپهی
۳
بیا معافر بدار این دل خراب مرا
که از خراب نخواهد خراج هیچ شهی
۴
به یک نگاه دوچشمت دل ازکفم بردند
نکرده آهوی وحشی گهی چنین نگهی
۵
اگر به روی نکویان نگاه هست گناه
تمام عمر به هر لحظه گوکنم گنهی
۶
تویوسفی وبود چاه بر زنخدانت
اگر که یوسف مصری اسیر شد به چهی
۷
چو من نبود کسی درجهان بلنداقبال
گرم به بزم وصال نگار بود رهی
نظرات