
بلند اقبال
شمارهٔ ۶
۱
پریشان در ازل کردی تو از گیسوی خود ما را
خم ازغم چون کمان کردی تو از ابروی خود ما را
۲
به فردوس برین ما را دگر خواهش نمی آید
کنی همچون سگان گر پاسبان در کوی خود ما را
۳
به مشک عنبر سارا دگر حاجت نمی افتد
معطر گر کنی از بوی مشکین موی خود ما را
۴
دگر ما را نمی باشد تمنا هیچ بر کوثر
به جامی گر کنی سیراب از آب جوی خود ما را
۵
نداریم آرزو دیگر به وصل حور و غلمانی
شبی سازی اگر همراز وهم زانوی خودما را
۶
دل ما را زجا کندی به زور و قدرت بازو
تعالی الله چه ممنون کردی ازبازوی خود ما را
۷
بلند اقبال از آن گشتم بحمدالله والمنه
که ره دادی ز روی فضل و احسان سوی خود مارا
نظرات