
بلند اقبال
شمارهٔ ۶۸
۱
توچه خوردی که لبت این همه شیرین شده است
گوئی اشعار مرا خوانده ای از این شده است
۲
همسری کرده مگر با لب تو چشم خروس
کز گنه تاج به فرقش چوتبرزین شده است
۳
از برمندل من پیش رخ وزلف وبرت
بی نیاز از گل واز سنبل ونسرین شده است
۴
از حنا کرده ای امروز سر انگشت خضاب
یا به خون دل ما دست تورنگین شده است
۵
زیر هر پیچ و خم زلف توچینی است ز مشک
به دو معنی شکن زلف تو پرچین شده است
۶
چوکبوتر دلم ار صید توگردد نه عجب
زآنکه مژگان تو چون چنگل شاهین شده است
۷
همه وصف تو دراشعار بلنداقبال است
که چنین گفته اوقابل تحسین شده است
نظرات