
بلند اقبال
شمارهٔ ۹۴
۱
گرد رویتخط سیاه گرفت
یا خسوف است وقرص ماه گرفت
۲
هاله درچرخ گرد ماه گرفت
یا به آیینه زنگ آه گرفت
۳
ترک چشمت برای غارت دل
فوج فوج از مژه سپاه گرفت
۴
مست چشم توام نه از باده
شحنه دوشم به اشتباه گرفت
۵
چشم مستت به جادویی وفسون
دل ز دست گدا وشاه گرفت
۶
ز آتش عشق تو بسوخت تنم
یا که برقی به مشت کاه گرفت
۷
شده آسوده دل بلند اقبال
تا به زلفت دلش پناه گرفت
نظرات