
بلند اقبال
شمارهٔ ۴۴ - قطعه
۱
نبود درهمه رویزمین چو کشورفارس
به ملک فارس نبودند گر مشیر وقوام
۲
بسی حرام خدا را که این نمودحلال
بسی حلال خدا را که آن نمودحرام
۳
هم این شکست دل خلق را ز پیر وجوان
هم آن ببست در رزق را به خاص وعام
۴
سفارشی که از این است بدتر از فحش است
نوازشی که از آن است بدتر از دشنام
۵
خدای لم یزلی هر دو را کند نابود
به جاه قرب علی هر دورا کند گمنام
۶
الهی آنکه رسد روز عمر این را شب
الهی آنکه شودصبح عزت او راشام
نظرات