
بلند اقبال
شمارهٔ ۱ - در مرثیه بر شهیدان کربلا
۱
از دست ظلم شمر ستمگر به کربلا
گریان شدند مؤمن و کافر به کربلا
۲
هرگز کسی ندیده و نشنیده در جهان
جوری که شد به آل پیمبر به کربلا
۳
پنداشتی قیامت کبری پدید گشت
کافتاده بود شورش محشر به کربلا
۴
افغان العطش ز چه میرفت بر فلک
میبود اگر که ساقی کوثر به کربلا
۵
خورشید منکسف شد و مه گشت منسخف
از شرم ظلم شمر بداختر به کربلا
۶
بر نیزه رفت بس که سر سروران دین
طالع شد آفتاب ز هر سر به کربلا
۷
مسدود بود راه نظر طایران تیر
از بس که میزدند همی پر به کربلا
۸
مجنون شوم به حالت لیلا در آن زمان
کز کین شهید شد علی اکبر به کربلا
۹
در بر کشید مشک خطان را ز بس همی
ز آنروی خاک گشته معطر به کربلا
یا رب به آه و نالهٔ دلهای دردناک
ما را نصیب کن که در آنجا شویم خاک
نظرات