
نجمالدین رازی
شمارهٔ ۳۸
۱
ای دل این ره به قیل و قالت ندهند
جز بر در نیستی وصالت ندهند
۲
و آنگاه در آن هوا که مرغان ویند
تا با پر و بالی پر و بالت ندهند
۳
ملک طلبش به هر سلیمان ندهند
منشور غمش به هر دل و جان ندهند
۴
درمان طلبان ز درد او محرومند
کین درد به طالبان درمان ندهند
نظرات