
نجمالدین رازی
شمارهٔ ۱۲
۱
هر که را این عشقبازی در ازل آموختند
تا ابد در جان او شمعی ز عشق افروختند
۲
و آن دلی را کز برای وصل او پرداختند
همچو بازش از دو عالم دیده ها بردوختند
۳
پس درین منزل چگونه تاب هجر آرند باز
بیدلانی کاندر آن منزل به وصل آموختند
۴
لاجرم چون شمع گاه از هجر او بگداختند
گاه چون پروانه بر شمع وصالش سوختند
۵
در خرابات فنا ساقی چو جام اندر فکند
هر چه بود اندر دو عالمشان به می بفروختند
۶
«نجم رازی» را مگر رازی ازین معلوم شد
هر چه غم بد در دو عالم بهر او اندوختند
تصاویر و صوت

نظرات