نجم‌الدین رازی

نجم‌الدین رازی

شمارهٔ ۲۴

۱

در عشق یار بین که چه عیار می‌رویم

سر زیر پا نهاده چه شطار می‌رویم

۲

در نقطهٔ مراد بدین دور ما رسیم

زیرا به سر همیشه چو پرگار می‌رویم

۳

جانی که هست مان فدی یار کرده‌ایم

ور حکم می‌کند به سردار می‌رویم

۴

مرگ ار کسی به جان بفروشد همی‌خریم

عیاروار ز آنکه بر یار می‌رویم

۵

ما را چه غم ز دوزخ و با خُلدمان چه کار؟

دلداده‌ایم ما بر دلدار می‌رویم

۶

بار امانتش به دل و جان کشیده، پس

در بارگاه عزت بی‌بار می‌رویم

۷

با ظلمت نفوس و طبایع درآمدیم

در جان هزارگونه ز انوار می‌رویم

۸

ز آن پس که بوده‌ایم بسی در حریم جهل

این فضل بین که محرم اسرار می‌رویم

۹

عمری اگرچه در ظلمات هوا بُدیم

آب حیات خورده خضروار می‌رویم

۱۰

گرچه چو چرخ کور و کبود آمدیم لیک

با صد هزار دیده فلک سار می‌رویم

۱۱

در نقطهٔ مراد بدین دور ما رسیم

زیرا به سر همیشه چو پرگار می‌رویم

تصاویر و صوت

اشعار شیخ نجم الدین رازی (دایه) به کوشش محمود مدبری - نجم الدین رازی (دایه) - تصویر ۴۷

نظرات