
ابن عماد
بخش ۴۹ - پیغام آوردن صبا از معشوق
۱
با پیک صبا چو این حکایت
گفت آن صنم از سر عنایت
۲
دل شاد شد و ز جای برجست
نگرفت دمی قرار و ننشست
۳
آورد به سوی آن بَلاکش
پیغام وصال آن پریوش
۴
گفت ای به کمند غم گرفتار
بخت تو ز خواب گشت بیدار
۵
آه سحر تو کارگر شد
شاخ طرب تو بارور شد
۶
دلدار به حال تو نظر کرد
سوز دل تو در او اثر کرد
۷
لیکن اگرت وصال باید
کار تو ز صبر میگشاید
۸
باید که ز صبر برنتابی
کز صبر مراد دل بیابی
۹
عاشق چو نوید وصل بشنید
از باد صبا چو گل بخندید
۱۰
شادیش فزود و غصه کم شد
خاک ره باد صبحدم شد
۱۱
لیکن چو سخن به صبر پیوست
بر خود در احتمال دربست
تصاویر و صوت

نظرات