
ابن عماد
بخش ۵۵ - پیغام بردن صبا از عاشق
۱
چون یافت نسیم بیشکیبش
شد باز به سوی دلفریبش
۲
در سایه آن نگار دلخواه
شد ز آمدن نسیم آگاه
۳
او را سوی بزم خویشتن خواند
نزدیک خودش به ناز بنشاند
۴
چون غنچه شد از نسیم خندان
بگشاد عقیق گوهرافشان
۵
از باد به بس کرشمه و ناز
پرسید که ای رسول دمساز
۶
آن عاشق دردمند چون است
وآن بیدل مستمند چون است
۷
در غصه هجر حال او چیست
در قصۀ شوق محرمش کیست
۸
زو باد چو این حدیث بشنید
از روی ادب زمین ببوسید
۹
گفت آنکه اسیر محنت تست
بیخود ز می محبت تست
۱۰
از مژدۀ وصل گشت دلشاد
وز بند و بلا و غم شد آزاد
۱۱
لیکن چو حدیث صبر بشنید
چون زلف تو بیقرار گردید
۱۲
شد در غم هجر و درد دوری
شوریده ز تلخی صبوری
۱۳
این قصه چو آن بت دلآویز
بشنید به باد گفت برخیز
۱۴
بشتاب و به سوی او گذر کن
وز آمدن منش خبرکن
تصاویر و صوت

نظرات