
ابن عماد
بخش ۵۶ - نامۀ دهم از زبان معشوق
۱
گو آنکه ترا انیس جان است
کام دل و راحت روان است
۲
در چشم تو نیست جز خیالش
مقصود تو نیست جز وصالش
۳
سرمایۀ راحت دلت اوست
پیرایۀ بخت مقبلت اوست
۴
شد زنده به مهر او روانت
معمور ازوست ملک جانت
۵
از بادۀ شوق او شدی مست
دادی به هوای او دل از دست
۶
جان تو ز عشق او بقا یافت
چون صبح ز مهر او صفا یافت
۷
آیینۀ حسن او دل تست
عشقش ز دو کون حاصل تست
۸
معراج حقیقت است عشقش
منهاج طریقت است عشقش
۹
گر کرد مدام غم اسیرت
گشت از ره لطف دستگیرت
۱۰
درد تو به وصل خود دواکرد
کام تو ز لعل خود دواکرد
۱۱
بعد از دعوات روحپرور
چون بوی گل و نسیم عنبر
۱۲
میگویدت از طریق یاری
کای رهرو راه دوستداری
تصاویر و صوت

نظرات