ابن عماد

ابن عماد

بخش ۸ - نامۀ اول از زبان عاشق

۱

گو ای مه آسمان خوبی

وی گلبن بوستان خوبی

۲

آب رخ تو سمن ندارد

سروی چو قدت چمن ندارد

۳

دل خستۀ چشم نیم‌مستت

جان والۀ لعل می‌پرستت

۴

هرچند که سرو سرفرازد

در باغ به قامت تو نازد

۵

با لعل تو غنچه گر زند دم

بادش بدرد دهن به یک دم

۶

یارب که جهان به کام بادت

اقبال چو من غلام بادت

۷

عمری‌ست که با غمت قرینم

با غصه و درد هم‌نشینم

۸

افتاد دلم به دام عشقت

بی‌هوش شدم ز جام عشقت

۹

مرغ دل من گرفت الفت

با دانۀ خال و دام زلفت

۱۰

از عشق تو ای بت دلارام

یک لحظه نگیردم دل آرام

۱۱

بی تو سر بوستان ندارم

برگ گل و گلستان ندارم

۱۲

دارم ز غمت دلی بر آتش

چون طرۀ سرکشت مشوش

۱۳

تا دل ز من شکسته بردی

جانم به غم و بلا سپردی

۱۴

ورد من خسته‌دل شب و روز

این است ز عشقت ای دل‌افروز

تصاویر و صوت

روضة المحبین (ده نامه) - ابن عماد شیرازی - تصویر ۱۹

نظرات