
الهامی کرمانشاهی
شمارهٔ ۵
۱
از بتان یار مرا انباز میخواهی ندارد
در جهان ماهی چو او طناز میخواهی ندارد
۲
راز او را کردهام پنهان من اندر پردهٔ دل
از زبانم گر خبر زان راز میخواهی ندارد
۳
من نیاز آوردم او را او ز من بنمود روی
ساده میباشد بت من ناز میخواهی ندارد
۴
ای دل مفتون مخور هرگز فریب چشم مستش
گر وفا از ترک تیرانداز میخواهی ندارد
۵
آشنایی گفتمت ای دل مکن با مار زلفش
دوستی از عقرب اهواز میخواهی ندارد
۶
تو نه ای محرم ز الهامی مجوی اسرار او را
از سر ببریده گر آواز میخواهی ندارد
نظرات