
الهامی کرمانشاهی
شمارهٔ ۳ - در منقبت گوید
۱
ویژه ملک ممالک عشق
آن مرشد و پیر سالک عشق
۲
داماد و پسر عم پیمبر
مولای جهان ولیّ داور
۳
شاه دو سرا علی عالی
آیینه ی ذات لایزالی
۴
مرد افکن بدر و میر صفین
صاحب علم و سپهبد دین
۵
آن دست گره گشای یزدان
سلطان انام و شاه مردان
۶
آدم ز تراب و بوتراب اوست
پوری که طفیل اوست باب اوست
۷
زو اطلس چرخ دیده تزیین
خود کرده به بر لباس پشمین
۸
دیده یم و کان ازو بضاعت
خود کرده به نان جو قناعت
۹
برپا شده دین ز ذوالفقارش
وز یازده پور تاجدارش
۱۰
هر یک به سریر احمدی شاه
بر جای پدر خلیفة الله
۱۱
خاصه ملکی ز دیده مستور
در هر دل ازو طلیعه ی نور
۱۲
نام آمده صاحب الزمانش
در قبضه زمین و آسمانش
۱۳
الهامی ازین ده و دو سرور
یک بنده بود درود گستر
نظرات