الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی

بخش ۳۱ - آمدن گروه جنیان به خدمت امام علیه السلام

۱

چو آنان برفتند ازگرد شاه

گروهی بیامد زجنی سپاه

۲

به دست اندرون جمله راتیغ تیز

مراینان چون آنان بگفتند نیز

۳

که ما جنیان دوستدار توایم

به هر کارخدمتگزار توایم

۴

بدین گونه فرمود فرخنده شاه

بدان نامداران جنی سپاه

۵

که یاری نخواهم من از هیچ کس

مرایار جان آفرین است و بس

۶

به فرمان من جمله تن دردهید

ازیدر سوی جان خود رخ نهید

۷

دهم روز ماه محرم که من

کنم رزم با دشمن خویشتن

۸

گرایید یکسر به دشت بلا

به نزد من آیید درکربلا

۹

شنیدند چون جنیان این سخن

برفتند زی بنگه خویشتن

۱۰

چو جنی سپه گشت زانجا روان

بپیمود زی مکه ره کاروان

تصاویر و صوت

نظرات