الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی

بخش ۷ - برگشتن امام به خیمه گاه و سپردن اسرار امامت را به پسر بیمار خود

۱

بیامد بر پور بیمار خویش

ببوسید رویش ز اندازه بیش

۲

بگفت ای روان تن پاک من

دل آزرده فرزند غمناک من

۳

بمان یادگار از نیاکان خویش

شهنشاه، بر جای پاکان خویش

۴

در این دشت نبود تو را سر نوشت

شهادت که بینی بسی خوب وزشت

۵

تو باید سرم رابه روی سنان

ببینی به دست بد اختر سنان

۶

تو باید چهل روز در راه شام

روی همره آل خیرالانام

۷

تو باید سرم را ببینی به طشت

به پیش آیدت سخت تر سرگذشت

۸

بگفت این و اشک از دو دیده سترد

بدو ارث و علم امامت سپرد

۹

به تخت ولایت نمودش خدیو

که بندد سلیمان صفت دست دیو

۱۰

سپس کرد بدرود اهل حرم

ببخشید آرامش از درد و غم

تصاویر و صوت

نظرات