
الهامی کرمانشاهی
بخش ۴۵ - کشتن مختار قیس ابن حفص شیبانی را
۱
به کام اندرش نیش ها چون گراز
تو گفتی که اهریمن آمد فراز
۲
بپرسید مختار کاین زن زکیست؟
بدین درگه آوردنش بهر چیست؟
۳
بدوگفت عبداله این نیست زن
بگویم کنون نام او با تو من
۴
مراین قیس بن حفص شیبانی است
که درخورد نفرین یزدانی است
۵
بدین چادر و موزه می خواست جان،
رها سازد از خشم میر جهان
۶
بیاوردمش تا سزایش دهی
به بدتر عقوبت جزایش دهی
۷
که این نیز بوده است درکربلا
ستمگر بر شاه اهل ولا
۸
بفرمود تا برخرش باژگون
نشاند دم خر به دست اندرون
۹
چنانش برد سوی بازارها
سگالد همی با وی آزارها
۱۰
پس آنگه به دوزخ روان سازدش
درآتش مکان جاودان سازدش
۱۱
و را پور کامل به زخم درشت
به بازار برد و بگرداند و کشت
۱۲
همان کرد کو را بفرمود میر
بپرداخت روی جهان زان شریر
۱۳
بیامد یکی مرد از آن پس ز در
به مختار گفت: ای کلید ظفر
۱۴
بدان ره که زی بصره گردد کشان
مرا بوستانی است مینو نشان
نظرات