
میرزاده عشقی
شمارهٔ ۲۶ - جایزه (پری)
۱
دلبرا! ای که ترا طبع سخنپرور من!
مهربان کرد که دستی بکشی بر سر من
۲
سکه ای را که (پری) لطف نمودی برسید
ای پری روی و پری خوی و پری پیکر من
۳
تو خودت نیز پری هستی و بهتر، زیرا
عوض این پری آن به که خودآئی بر من
۴
از پری بودنت آنقدر به من معلومست
که مرا بینی و خود غائبی از منظر من
۵
گرچه من سایه تو نیز ندیدم لیکن،
باز هم کم نشود، سایه تو از سر من
نظرات