میرزاده عشقی

میرزاده عشقی

شمارهٔ ۴ - نارضایتی از خلقت

۱

خلقت من در جهان یک وصله ناجور بود

من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بود؟

۲

خلق از من در عذاب و من خود از اخلاق خویش

از عذاب خلق و من، یارب چه ات منظور بود؟

۳

حاصلی ای دهر، از من، غیر شر و شور نیست

مقصدت از خلقت من، سیر شر و شور بود؟

۴

ذات من معلوم بودت نیست مرغوب از چه ام:

آفریدستی؟ زبانم لال، چشمت کور بود؟

۵

ای چه خوش بود، چشم می پوشیدی از تکوین من

فرض می کردی که ناقص: خلقت یک مور بود؟

۶

ای طبیعت گر نبودم من، جهانت نقص داشت

ای فلک گر من نمی زادی، اجاقت کور بود؟

۷

قصد تو از خلق عشقی، من یقین دارم فقط:

دیدن هر روز یک گون، رنج جوراجور بود

۸

گر نبودی تابش استاره من در سپهر

تیر و بهرام و خور و کیوان و مه بی نور بود؟

۹

گر بدم من در عدم، استاره عورت نبود

آسمانت خالی از استارگان عور بود؟

۱۰

راست گویم نیست جز این علت تکوین من

قالبی لازم، برای ساخت یک گور بود

۱۱

آفریدن مردمی را بهر گور اندر عذاب

گر خدائی هست، ز انصاف خدائی دور بود

۱۲

مقصد زارع، ز کشت و زرع، مشتی غله است

مقصد تو زآفرینش، مبلغی قاذور بود

۱۳

گر من اندر جای تو، بودم امیر کائنات

هر کسی از بهر کار بهتری مأمور بود؟!

۱۴

آن که نتواند به نیکی، پاس هر مخلوق داد:

از چه کرد این آفرینش را؟ مگر مجبور بود!

تصاویر و صوت

کلیات مصور عشقی - میرزاده عشقی - تصویر ۳۵۶

نظرات

user_image
Melika Ebrahim gol
۱۴۰۱/۱۲/۲۰ - ۱۶:۵۲:۳۲
خون در رگهایم به جوش آمد.... چقدر افراد لایقی را نمی‌شناختم...
user_image
موسی عبداللهی
۱۴۰۲/۰۶/۲۸ - ۱۰:۰۶:۳۸
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂🍃🌺🍃🍂🍂🍃🌺 🌺🍂  🍃  🔰 "تلاطم عشق و رنج در جهان " 🥀خلقت من در جهان یک وصله ناجور بود🥀من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بود؟ 🥀خلق از من در عذاب و من خود از اخلاق خویش🥀از عذاب خلق و من، یارب چه ات منظور بود؟ 🥀حاصلی ای دهر، از من، غیر شر و شور نیست🥀مقصدت از خلقت من، سیر شر و شور بود؟ 🥀ذات من معلوم بودت نیست مرغوب از چه ام:🥀آفریدستی؟ زبانم لال، چشمت کور بود؟ 🥀ای چه خوش بود، چشم می پوشیدی از تکوین من🥀فرض می کردی که ناقص: خلقت یک مور بود؟ 🥀ای طبیعت گر نبودم من، جهانت نقص داشت🥀ای فلک گر من نمی زادی، اجاقت کور بود؟ 🥀قصد تو از خلق عشقی، من یقین دارم فقط:🥀دیدن هر روز یک گون، رنج جوراجور بود 🥀گر نبودی تابش استاره من در سپهر🥀تیر و بهرام و خور و کیوان و مه بی نور بود؟ 🥀گر بدم من در عدم، استاره عورت نبود🥀آسمانت خالی از استارگان عور بود؟ 🥀راست گویم نیست جز این علت تکوین من🥀قالبی لازم، برای ساخت یک گور بود 🥀آفریدن مردمی را بهر گور اندر عذاب🥀گر خدائی هست، ز انصاف خدائی دور بود 🥀مقصد زارع، ز کشت و زرع، مشتی غله است🥀مقصد تو زآفرینش، مبلغی قاذور بود 🥀گر من اندر جای تو، بودم امیر کائنات🥀هر کسی از بهر کار بهتری مأمور بود؟! 🥀آن که نتواند به نیکی، پاس هر مخلوق داد:🥀از چه کرد این آفرینش را؟ مگر مجبور بود! 🔸حضرت-میرزاده عشقی:«🕊️🌹» 🔹شرح ابیات: ✍️ خلقت من در این جهان، به نحوی ناسازگار بود.آیا من بودم که این خلقت را از طریق اجبار می‌خواستم؟خلقت مرا معذب می‌کند، و من خودم را با اختیار اخلاق خودم معذب می‌سازم.ای خدا، مقصدت در ایجاد من و معذب کردن من چی بود؟ای دنیا، نتیجهٔ وجود من جز شر و آشوب نیست. ✅ آیا هدف تو از آفریدن من، ترویج شر و آشوب بود؟تو ذات من را نمی‌شناختی، چه خوبی در من بود:آیا تو من را ناقص آفریدی؟ زبان من بی‌صدا بود و چشمان تو نابینا.ای کاش تو چشمت را به آفرینش من می‌پوشیدی!فرض کردی که من ناقص هستم: آفرینش یک موجود ناقص؟ای طبیعت، اگر من وجود نداشتم، جهان تو نقص داشت. 👈 ای آسمان، اگر من به وجود نیامدم، قلب تو نابینا بود.من مطمئنم که هدف تو از آفرینش عشق بود:تنها تا نگاه کردن به روز به روز به زیان و ظلم علیه مردم.اگر ستاره من در آسمان نمی‌درخشید،آیا پس گوشه تو و کمان و جشن و چرخه‌ی کبیر و ماه بی‌نور بودند؟اگر من در عدم نبودم، ستاره‌ای عاری از نور نداشت. ✏️ آیا آسمان تو بدون ستاره‌های بی‌نور بود؟به راستی، دلیلی برای آفرینش من جز این نیست:قالبی ضروری برای ساختن یک قبر بود.آفریدن مردم، به خاطر قرارگیری در قبر در عذاب است.اگر خدا وجود دارد، به دلیل عدالت خدایی فاصله دارم.مقصد زارع، برداشت مشتی غله از کشت و زرع است. 🔑 اما هدف تو از آفرینش، چیزی به جز تبلیغ عذاب و رنج نبود؟اگر در جای تو بودم، حاکم بر کل کائنات،آیا به افراد مهمترین کار را می‌سپردین؟چون هیچکس نمی‌تواند به نیکی به تمام موجودات احترام بگذارد،چرا این آفرینش را انجام دادین؟ آیا مجبور بودید؟🌺🍂🍃🌺🍂🍂🍃🌺🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃