بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۱۰۳

۱

دوا خواهم ز تو ادراکم اینست

هلاک آن لبم تریاکم اینست

۲

یکی بند قبا بگشا ای گل

دوای سینه ی صد چاکم اینست

۳

ترا در بر کشم یا کشته گردم

تمنای دل بیباکم اینست

۴

بروز آرم شبی با چون تو ماهی

مراد از انجم و افلاکم اینست

۵

همه حرف تو روید بر زبانم

چه گویم چون در آب و خاکم اینست

۶

بسوزان جان من هر جا که باشی

بگو من آتشم خاشاکم اینست

۷

اگر زهرم چشانی ای دل افروز

مراد از لعل تو تریاکم اینست

۸

گهی سوزد دلت بهر فغانی

نشان آه آتشناکم اینست

تصاویر و صوت

نظرات