بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۱۲

۱

کار دل از پهلوی دلدار بگشاید مرا

یار باید تا گره از کار بگشاید مرا

۲

گر مرا بر دار بندد یار بهر امتحان

کیست کان ساعت بتیغ از دار بگشاید مرا

۳

بسته ی زنجیر زلفت شد دل افگار من

زلف بگشا تا دل افگار بگشاید مرا

۴

از سخن گویند میخیزد سخن، بگشای لب

تا زبان بسته در گفتار بگشاید مرا

۵

بسکه دلتنگم اگر گویم غم دل با کسی

گریه سیل از دیده ی خونبار بگشاید مرا

۶

بند بندم شد فغانی بسته ی زنجیر عشق

خوشدلم زین بندها گر یار بگشاید مرا

تصاویر و صوت

نظرات