
بابافغانی
شمارهٔ ۱۲۰
۱
ما را ز نوبهار گل روی او ببست
مد نظر بنفشه ی خود روی او بسست
۲
گو سرو ناز جلوه مکن در حریم باغ
کانجا خرام قامت دلجوی او بسست
۳
بگشای ای نسیم سحر جیب غنچه را
از بوی گل چه سود مرا بوی او بسست
۴
گو صحن روضه جلوه گه مرغ سدره باش
مرغ دل مرا چمن کوی او بسست
۵
چین در جبین بکشتن ما تا کی ای رقیب
ناز و کرشمه ی خم ابروی او بسست
۶
جای سری که گشت گران از می وصال
در خواب بیخودی سر زانوی او بسست
۷
بیدار ساز یکدمش ای همدم صبوح
در خواب ناز نرگس جادوی او بسست
۸
جعد بنفشه را چکنم دام راه دل
دیوانه ام مرا شکن موی او بسست
۹
مهر دهان تلخ فغانی شب وصال
افسانه ی عقیق سخنگوی او بسست
نظرات