
بابافغانی
شمارهٔ ۱۳۰
۱
آزاد بلبلی که بدام بلا نسوخت
ترک هوس گرفت وز باد هوا نسوخت
۲
پروانه یی که بر سر شمعی بمهر گشت
بیرون نشد ز دایره ی شوق تا نسوخت
۳
یک ره دلم در انجمن آتشین رخان
نام وفا نبرد که با صد جفا نسوخت
۴
هرگز جدا نشد ز دلم بیتو پاره یی
کان پاره هم ز داغ جدایی جدا نسوخت
۵
در آب چشم و آتش دل غرق حیرتم
کاین از چه رو نکشت مرا وان چرا نسوخت
۶
در محفلی که چهره برافروخت شمع من
ننشست از کرشمه دمی تا مرا نسوخت
۷
جایی نکرد بیتو فغانی خیال عیش
کز آرزوی شمع رخت چند جا نسوخت
نظرات