
بابافغانی
شمارهٔ ۱۳۱
۱
خود رای من بخلوت رازت پناه چیست
در بسته یی بروی غریبان گناه چیست
۲
بیرون خرام و کشته ی دیرینه زنده کن
تا خلق بنگرند که صنع اله چیست
۳
وه گر تو یکدو شب بسر کو در آمدی
پیدا شدی که کوکبه ی مهر و ماه چیست
۴
دارد هوای خاک درت عاشق غریب
بر عزم کار بسته میان شرط راه چیست
۵
زین غمزه و اشارت دانسته هر طرف
معلوم شد که گوشه ی چشم و نگاه چیست
۶
از بسکه خون بحال دل خود گریستم
آگه نمی شوم که سفید و سیاه چیست
۷
زین آه دردناک، فغانی چه فایده
چون یار بیغم تو نداند که آه چیست
نظرات