بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۱۴

۱

که تنگ دوخت عفی الله قبای تنگ ترا

که داد زیب دگر سرو لاله رنگ ترا

۲

مصوری که جمال تو دید حیران ماند

چو در خیال درآورد زیب و رنگ ترا

۳

ز سنگ لیلی اگر کاسه یی شکست چه شد

جفاکشان همه بر سر زنند سنگ ترا

۴

هزار بار دمی از برای مد نظر

به لوح سینه کشم صورت خدنگ ترا

۵

لطیفه ییست نهان در تکلمت که ز ناز

بکس نمیکند اظهار صلح و جنگ ترا

۶

سخن یکیست برو باغبان و عشوه مده

که دل قبول ندارد گل دو رنگ ترا

۷

دلم که همنفسی کرد با تو ای مطرب

نوای ناله فزون ساخت تار چنگ ترا

۸

نهفت ناله فغانی درون پرده ی دل

چو گل بغنچه نگهداشت نام و ننگ ترا

تصاویر و صوت

نظرات