
بابافغانی
شمارهٔ ۱۵۳
۱
در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست
دیوانه را مقام بویرانه خوشترست
۲
این قطره های اشک عقیقی زمان زمان
در دیده ام ز سبحه صد دانه خوشترست
۳
ای پندگو خموش که در گوش جان من
یک ناله ی حزین ز صد افسانه خوشترست
۴
سوزیست گرم شام و سحر شمع را ولی
این سوختن ز جانب پروانه خوشترست
۵
ساقی من اختیار ندارم ز بیخودی
در دست اختیار تو پیمانه خوشترست
۶
شرم و ادب نه شیوه ی شوخی و دلبریست
در نرگس تو شیوه ی مستانه خوشترست
۷
تا کی درون پرده کشیدن شراب عشق
این گیر و دار بر در میخانه خوشترست
۸
دیوانه شد فغانی ورست از کمند عقل
آزادگی بمردم دیوانه خوشترست
نظرات