
بابافغانی
شمارهٔ ۱۵۵
۱
مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث
بهار و باغ چه باشد که یار شد باعث
۲
رسیده بود گل آن سرو چون به باغ آمد
بیار می که یکی از هزار شد باعث
۳
نبود ناله ی مرغ چمن ز جلوه ی گل
لطافت رخ آن گلعذار شد باعث
۴
اگر به میکده رفتیم عذر ما بپذیر
که باده خوردن ما را بهار شد باعث
۵
گر از تو یک دو سه روزی جدا شدیم مرنج
که گردش فلک و روزگار شد باعث
۶
اگر ز کوی تو رفتم به اختیار نبود
فغان و ناله ی بی اختیار شد باعث
۷
به مجلس تو فغانی کشید طعن رقیب
گل وصال تو بر زخم خار شد باعث
نظرات