
بابافغانی
شمارهٔ ۱۶۵
۱
گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار میباید
می بیغش به دست آمد گل بیخار میباید
۲
چرا باشند مرغان بهشتی حبس در مکتب
مقام این تَذَروان گوشهٔ گلزار میباید
۳
چو نام دوستی بردی بیفشان از وفا تخمی
زبان چرب را شیرینی گفتار میباید
۴
خوشست آن وعده کز جانان به مقصودی رسد عاشق
به گفتن راست ناید، کار را کردار میباید
۵
نه آسان است کشتن خلق را و ساختن زنده
لب شکرفشان و غمزهٔ خونخوار میباید
۶
از اندک می که بنشاند غباری نیست آزاری
بلا اینست کاین جنس نکو بسیار میباید
۷
هر آن محنت که در عالم از آن دشوارتر نبود
به یاری میتوان از پیش بردن یار میباید
۸
جمال چهرهٔ معنی ندارد عاشقی چندان
متاعت یوسفست ای دل کنون بازار میباید
۹
فغانی خانه ویران ساز تا نامت بقا گیرد
اثر خواهی که ماند در جهان آثار میباید
تصاویر و صوت

نظرات