
بابافغانی
شمارهٔ ۱۶۷
۱
محتسب گر به درِ میکده مانع نشود
رندِ میخواره به صد عربده قانع نشود
۲
یار چون در رَهِ میخانه قدم پیش نهد
کیست کان راه و روش بیند و تابع نشود
۳
اصل این ذرهٔ سرگشته هم از خورشید است
هم بدان اصل محالست که راجع نشود
۴
راه باریک فنا تیزتر از شمشیر است
قطع این مرحله بیحجت قاطع نشود
۵
عاشق از روی نکو در نظری فهم کند
آنچه معلوم به صد شرح مطالع نشود
۶
سعی در کار تو دارند دلا دشمن و دوست
نگران باش که رنج همه ضایع نشود
۷
لب فرو بند فغانی و درِ دل مگشای
که به تیزیِ زبان دفع موانع نشود
نظرات
اوتانه