بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۱۷۳

۱

خزان آمد گریبان را برندی چاک خواهم کرد

بمن می ده که پر افشانیی چون تاک خواهم کرد

۲

ورق را تازه گردانید بستان، می بگردانید

که چندین معنی رنگین دگر ادراک خواهم کرد

۳

فروزان گشت روی برگ و خون رز بجوش آمد

سر از می گرم در این بزم آتشناک خواهم کرد

۴

گر آن خورشید رویم این خزان همکاسه خواهد شد

میی همچون شفق در شیشه ی افلاک خواهم کرد

۵

چمن از برگ رنگین گشت چون بتخانه آزر

زمستی سجده یی در هر خس و خاشاک خواهم کرد

۶

بچین ابروی ساقی که تا دارم میی باقی

نظر در چشم مست و غمزه بیباک خواهم کرد

۷

درین میدان که چون برگ خزان مرغ از هوا افتد

سری دارم فدای حلقه ی فتراک خواهم کرد

۸

چو عکس خط ساقی در شراب افتاد دانستم

که حرف عافیت از صفحه ی دل پاک خواهم کرد

۹

بروی تازه رویان در خزانی باده خواهم خورد

حریف سفله را در کاسه ی سر خاک خواهم کرد

۱۰

فلک پیوسته می گوید که نقد انجم افلاک

نثار میر عادل قاسم پرناک خواهم کرد

۱۱

فغانی بوسه ی ساقیست تریاک شراب تلخ

دهان تلخ را شیرین بدین تریاک خواهم کرد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۲۱۵

نظرات