بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۱۸

۱

برون خرام و قدم نه رکاب زرین را

نگارخانه ی چین ساز خانه ی زین را

۲

بپابوس تو دست از وجود خود شستم

نثار، جوهر جانست ساق سیمین را

۳

چو طوطیم هوس شکرست، با تو که گفت

که طوق گردن من ساز دست رنگین را

۴

رهین دیده ی شب زنده دار خویشتنم

که تلخ کرده برای تو خواب شیرین را

۵

بر آستان تو هستند ناظران که زچرخ

بتیر آه فرود آورند پروین را

۶

صبا چگونه کند پرده داری حرمی

که رازدار ندانند شمع بالین را

۷

هنر فضیلت شخصست و چابکی، آری

بتاج و بهله ی زرین چه فخر شاهین را

۸

سفید ساختم از گریه چشم و در طلبم

که در کنار کشم آن نهال نسرین را

۹

فغان که آرزوی پایبوس شاه وشی

زدست برد فغانی بیدل و دین را

تصاویر و صوت

نظرات