بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۲

۱

ای از لب تو خطبه کلام قدیم را

باعث، رسوم شرع تو امید و بیم را

۲

اول عظیم داشته شأن ترا خدای

وانگاه برفراشته عرش عظیم را

۳

چرخ اثیر تا شرف از گوهرت نیافت

درهم نریخت اینهمه در یتیم را

۴

بر شاهراه عقل نهادی چراغ شرع

تا خلق پی برند ره مستقیم را

۵

قول تو هر کجا که دلیل آورد فقیه

دیگر مجال بحث نماند حکیم را

۶

دارد چنان دمی که بمعجز فرو برد

شمشیر خطبه ی تو عصای کلیم را

۷

روی تو در سلامت خلقست وین سخن

روشن بود چون آینه طبع سلیم را

۸

آن دم که فخر داشت بدان سالها مسیح

در گلشن تو گشت کرامت نسیم را

۹

بر حرف زلف و خال، فغانی قلم کشید

وز دفتر تو خواند الف لام میم را

تصاویر و صوت

نظرات