بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۲۰۰

۱

ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند

صد نیزه در حوالی ما نور شد بلند

۲

گلبانک میفروش بدردی کشان رسید

پنداشتی که زمزمه ی صور شد بلند

۳

تا روی بسته بود دم خلق بسته بود

این غلغل از نظاره ی منظور شد بلند

۴

معشوق در کنار دهد روشنی بدل

زان آتشم چه سود که از دور شد بلند

۵

در هر سری ز نشأه ی توحید باده ییست

زین اعتبار دعوی منصور شد بلند

۶

آباد باد میکده کز فتنه ایمنست

نخلی کزین سراچه ی معمور شد بلند

۷

آن روز نقد هستی ما نذر باده شد

کز طرف باغ طارم انگور شد بلند

۸

ساقی بیار باده که عید صیام رفت

وز دیدن تو ناله ی طنبور شد بلند

۹

بادا بقای پیر که از فیض جام او

افسانه ی فغانی مخمور شد بلند

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۲۳۴

نظرات