
بابافغانی
شمارهٔ ۲۰۳
۱
دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردانید
ز غربت آفتاب من عنانرا باز گردانید
۲
هوای دلکش صحرا و آب دیده ی عاشق
نهال نازکش خوشتر ز سرو ناز گردانید
۳
کدام ابرو کمانت یار و همدم شد درین رفتن
که چشم عشوه سازت را شکار انداز گردانید
۴
فدای بازی اسبت دل ممتاز درویشان
که بس شاهانه ات از همرهان ممتاز گردانید
۵
ربود از نرگست باد خزانی رنگ دلداری
غرورت غمزه ی مستانه را غماز گردانید
۶
هوای زلف مشک آمیز و چشم سرمه سای تو
چو تار عنکبوتم زار و بی آواز گردانید
۷
مقدس آتشی کان از نهاد شمع سر برزد
ز روی تربیت پروانه را جانباز گردانید
۸
صبا آورد گرد دامن پیراهن یوسف
در بیت الحزن را پرده ی صد راز گردانید
۹
همینت بس فغانی در بلاد پارسی گویان
که عشقت عندلیب گلشن شیراز گردانید
نظرات