بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۲۱۱

۱

آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد

مهرم بساقیان گلندام تازه شد

۲

هر شاخ گل ز کج کلهی می دهد نشان

خوبان رفته را به جهان نام تازه شد

۳

آه از فریب دهر کزین عشوه بس نکرد

تا خلق را همان طمع خام تازه شد

۴

از خاک کشتگان وفا خاست بوی گل

داغی که بود بر دل از ایام تازه شد

۵

دل کنذده بودم از می و ساقی چو گل رسید

جان رمیده را هوس جام تازه شد

۶

مرغ هوا به خانه خرابی من گریست

چندانکه سبزه ام بلب بام تازه شد

۷

می نوش و گل بریز فغانی که عاقبت

باغ هنر ز چشمه ی انعام تازه شد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۲۴۱

نظرات