بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۲۱۶

۱

عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند

پرهیز ای فرشته که آن عصمتم نماند

۲

دردا که از دعا تو بدستم نیامدی

وز جانب کسی نظر همتم نماند

۳

خود را به عشق لاله رخی سوختم تمام

اندوه دوزخ و هوس جنتم نماند

۴

دادی بسی نمک شکری نیز لطف کن

کز خوان نعمت تو جزین قسمتم نماند

۵

می ده که گر فرشته شوم همچنان بدم

بدنام چون شدم بر کس حرمتم نماند

۶

دنبال آرزوی دل خود نمی روم

نومیدیم بسوخت بسی رغبتم نماند

۷

اکنون که چون فغانیم افگندی از نظر

گر هم که داشتم هنری قیمتم نماند

تصاویر و صوت

نظرات