بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۲۲

۱

نظر بغیر نباشد اسیر بند ترا

بناز کس نکشد دل نیازمند ترا

۲

شکر لبان همه دارند بر کلام تو گوش

چه لطف داد خدا لعل نوشخند ترا

۳

مهی که از کف یوسف عنان حسن ربود

هزار بوسه دهد جلوه ی سمند ترا

۴

نگاه بر کمر لعل و تاج زر نکنی

چه احتیاج بود همت بلند ترا

۵

کنند دام رهم عاقلان کلاله ی حور

زهی جنون که گذارم خم کمند ترا

۶

ترا رسد که لب از شیر شسته می نوشی

کسی بهانه نیارد گرفت قند ترا

۷

پری باینهمه افسونگری نیارد تاب

که روز بزم بر آتش نهد سپند ترا

۸

بوعده صبر نکردیم و تلخکام شدیم

بکش بناز که نشنیده ایم پند ترا

۹

صبا زمجلس گرم تو داستانی گفت

که تن گداخت فغانی دردمند ترا

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
موسی عبداللهی
۱۴۰۲/۰۶/۲۸ - ۱۵:۰۶:۴۶
🔰شرح غزل 22 بابا فغانی:«🕊️🌹»   نظر بغیر نباشد اسیر بند ترا معنی: ارزش نظر کسی غیر از تو را محدود و مقید می‌کنم.   بناز کس نکشد دل نیازمند ترا معنی: هیچکس نتواند قلب نیازمندت را کشتگی کند.   شکر لبان همه دارند بر کلام تو گوش معنی: همهٔ لبها به سخنان تو قدردانی می‌کنند و آن را گوش می‌دهند.   چه لطف داد خدا لعل نوشخند ترا معنی: خدا چه نعمتی به تو عطا کرده است با لبخند زیبایت.   مهی که از کف یوسف عنان حسن ربود معنی: همانطور که ماه از دست یوسف زیبایی را دزدید، هزاران بوسه برای زیبایی تو می‌دهد.   هزار بوسه دهد جلوه ی سمند ترا معنی: هزاران بوسه‌ای به تو می‌دهد تا زیباییت برجسته شود.   نگاه بر کمر لعل و تاج زر نکنی معنی: نگاهی به لبهایت و تاج طلایی نکن.   چه احتیاج بود همت بلند ترا معنی: چه نیازی به شکوه و بزرگواری تو بود.   کنند دام رهم عاقلان کلاله ی حور معنی: عاقلان دامی برای آزادی من گسترده‌اند که زیبایی تو را در خود دارد.   زهی جنون که گذارم خم کمند ترا معنی: چه دیوانگی است که برای رسیدن به تو، خود را به بند تو می‌اندازم.   ترا رسد که لب از شیر شسته می نوشی معنی: تو می‌توانی لبت را با شیر شسته نوشید.   کسی بهانه نیارد گرفت قند ترا معنی: هیچ کس نمی‌تواند بهونه‌ای بیاورد تا شیرینی تو را بگیرد.   پری باینهمه افسونگری نیارد تاب معنی: حتی جادوگری هم نمی‌تواند دلتنگی تو را مانع شود.   که روز بزم بر آتش نهد سپند ترا معنی: که در روز شادمانی، بر آتش، آواز تو بخواند.   بوعده صبر نکردیم و تلخکام شدیم معنی: ما به وعدهٔ صبر ایستادگی نکردیم و به تلخی رفتار کردیم.   بکش بناز که نشنیده ایم پند ترا معنی: لطفاً بگذار بنازم، زیرا نصیحت‌های تو را نشنیده‌ایم.   صبا زمجلس گرم تو داستانی گفت معنی: باد صبا در جمع گرم تو یک داستان گفت.   که تن گداخت فغانی دردمند ترا معنی: که بدنم به فغان و فریاد درآمد، دردمندی تو را.