
بابافغانی
شمارهٔ ۲۲۷
۱
تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد
خون گریم و نظاره ی محبوب نباشد
۲
هر ناله میان من و او قاصد دردیست
دلسوز مرا حاجت مکتوب نباشد
۳
هر جا که شکافند دل مهر پرستان
یکذره نیابند که مجذوب نباشد
۴
گر دیده و دل پاک نگهداشته باشی
هیچ از نظر پاک تو محجوب نباشد
۵
عشقست که قربان سگ کوی کند مرد
این درد چو درد دل ایوب نباشد
۶
شک نیست که در قصه ی پیراهن یوسف
خونبارتر از دیده ی یعقوب نباشد
۷
دل بد مکن از یار جفا پیشه فغانی
خوبی که جفایی نکند خوب نباشد
نظرات