
بابافغانی
شمارهٔ ۲۳۵
۱
بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید
چمن ز حوروشان روضه ی جنان گردید
۲
هوا کریم صفت گشت و ابر گوهر بار
فلک انیس شد و بخت مهربان گردید
۳
به یک دو قطره که از دیده ریخت بلبل مست
نظاره کن که چها در چمن عیان گردید
۴
کسی که با می و ساقی نشست بر لب جو
میان برگ گل از چشم بد نهان گردید
۵
چنان پیاله ی دردیکشان لبالب شد
که خاک را ز هوس آب در دهان گردید
۶
شراب گشت چو خون شهید عشق سبیل
بدست هر صنمی ساغری روان گردید
۷
هوا خوشست فغانی حریف باده طلب
کنون که در همه جا مست می توان گردید
نظرات