
بابافغانی
شمارهٔ ۲۳۶
۱
گلرخان از نفس ما اثری یافته اند
دل دگر ساخته گویا خبری یافته اند
۲
اشک ریزان سحرخیز ترا ذکر بخیر
که زهر قطره برین در گهری یافته اند
۳
نیست نزدیکتر از کوی تو راهی بخدا
که ازین کعبه به فردوس دری یافته اند
۴
آستان تو بود برج سعادت که درو
هر دم از بال هما شاهپری یافته اند
۵
طوطیان فاتحه خوانند خط سبز ترا
از نمکدان تو گویا شکری یافته اند
۶
پیش چشم تو نیاورد کسی تاب نظر
مگر آنانکه ز جایی نظری یافته اند
۷
تا تو پیدا شده یی کس نبرد نام پری
ظاهرست اینکه ازو خوبتری یافته اند
۸
رو نتابند اسیران تو از تیر قضا
از سر و کار جهان این قدری یافته اند
۹
سرو جان باخت فغانی و نزد نقش مراد
خوش حریفان که ز دست تو سری یافته اند
نظرات