بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۲۶

۱

چشم از دو جهان دوخت تماشای تو ما را

کرد از همه بیزار تمنای تو ما را

۲

این دیده که ما را بتو سرگرم چنین ساخت

هم سوخته بیند بته پای تو ما را

۳

رفتی و سراپای ترا سیر ندیدیم

داغی بجگر ماند زهر جای تو ما را

۴

تا چند بفردا فگنی کار دل ما

جنت ندهد وعده ی فردای تو ما را

۵

مائیم و تو، دیگر سخن غیر چه گوئیم

پروای کسی نیست زسودای تو ما را

۶

هر دم چه خراشی دل احباب فغانی

بس کن که سری نیست بغوغای تو ما را

تصاویر و صوت

نظرات