
بابافغانی
شمارهٔ ۲۶۵
۱
چو رو از جانب صید آن شکارانداز میتابد
عنان میافگند بر من ز ناز و باز میتابد
۲
سخن در پرده میگویی ولی گویا بود حسنش
فروغ روی خوب از جوهر آواز میتابد
۳
عفی الله برق پیکانت چه شمع دلفروز است آن
که از شست تو ای ترک شکارانداز میتابد
۴
عجب سوزیست از شمع رخت در جان پروانه
که از هر شهپرش صد شعله در پرواز میتابد
۵
ز چنگ قامت عاشق چه گلبانگ طرب خیزد
که چرخ واژگون ابریشم این ساز میتابد
۶
ببین حال فغانی ای که بر آیینهٔ پاکت
رخ انجام کار هرکس از آغاز میتابد
نظرات