بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۲۷۴

۱

ماه من از جامه خواب مهر سر بر می‌کند

خلعت مخموری خورشید در بر می‌کند

۲

یار جایی تا کمر در زر نهان چون آفتاب

عاشق بیچاره جایی خاک بر سر می‌کند

۳

خاک مرد از کیمیای عشق زر گردد ولی

پادشاه من کجا نظاره در زر می‌کند

۴

دل ز شوق دانهٔ زنجیر، بهر گردنش

یاد خاک بوتهٔ دکان زرگر می‌کند

۵

دل که از طور محبت رفت بر معراج عشق

قدر خویش از آفتاب و ماه برتر می‌کند

۶

او که در هر گوشه‌ای دارد فغانی صد همای

کی به عزلت خانه‌اش یک بار سر برمی‌کند

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۲۸۱

نظرات