
بابافغانی
شمارهٔ ۲۷۴
۱
ماه من از جامه خواب مهر سر بر میکند
خلعت مخموری خورشید در بر میکند
۲
یار جایی تا کمر در زر نهان چون آفتاب
عاشق بیچاره جایی خاک بر سر میکند
۳
خاک مرد از کیمیای عشق زر گردد ولی
پادشاه من کجا نظاره در زر میکند
۴
دل ز شوق دانهٔ زنجیر، بهر گردنش
یاد خاک بوتهٔ دکان زرگر میکند
۵
دل که از طور محبت رفت بر معراج عشق
قدر خویش از آفتاب و ماه برتر میکند
۶
او که در هر گوشهای دارد فغانی صد همای
کی به عزلت خانهاش یک بار سر برمیکند
تصاویر و صوت

نظرات