بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۲۷۸

۱

گر می‌روم نزدیک او شوق وصالم می‌کشد

ور می‌نشینم گوشه‌ای تنها خیالم می‌کشد

۲

بی‌شمع خود گر می‌روم در کنج تنهایی شبی

گه غصه خونم می‌خورد گاهی خیالم می‌کشد

۳

من خود نمی‌گویم که او می خورده باشد با کسی

آن شکل مخمورانه و تغییر حالم می‌کشد

۴

قربان آن شوخم که چون از دور می‌بیند مرا

چندان تواضع می‌کند کز انفعالم می‌کشد

۵

گر چون فغانی می‌روم در گوشهٔ صحرا دمی

آنجا به یاد نرگسش چشم غزالم می‌کشد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۲۸۴

نظرات