
بابافغانی
شمارهٔ ۲۹
۱
در طاعت و عشرت بقرارست دل ما
هر جا که رود همره یارست دل ما
۲
ما آینه ی حسن تو آشفته نخواهیم
برخیزد اگر زانکه غبارست دل ما
۳
روزی هدف تیر بلایی شود این دل
ویرانه مگردان که حصارست دل ما
۴
هر پاره ی این قلب سیه جوهر فردیست
بگذار و مسوزان که بکارست دل ما
۵
در جستن این طعمه همایان نگرانند
بربند که تعویذ شکارست دل ما
۶
بر حرف دل ما منه انگشت ملامت
ای مدعی اندیش که خارست دل ما
۷
دارد نظر همت بسیار عزیزان
هر چند که در دست تو خوارست دل ما
۸
باد از شرف لذت دیدار تو محروم
گر در غم آغوش و کنارست دل ما
۹
از غلغله ی سینه ی پرجوش فغانی
آسوده زگلبانگ هزارست دل ما
نظرات