
بابافغانی
شمارهٔ ۳۰۶
۱
هر دل که گرم از آتش پنهان من شود
گر کافر فرنگ بود بت شکن شود
۲
از دل که بگسلم گره ی غم ز تیر آه
تبخاله یی زند سر و مهر دهن شود
۳
مجنون کجا و همدمی بلبلان باغ
دیوانه به که طعمه ی زاغ و زغن شود
۴
با عشق هر که زاده شد از مادر و پدر
در شهر و کو ملامتی مرد و زن شود
۵
در هر گل زمین که نشینی شود بهشت
هر جا که در خرام درآیی چمن شود
۶
هر بخیه از قبای کبود تو روز صید
دام هزار یوسف گل پیرهن شود
۷
گردون بساط لعل کشید از سر سران
تا خاک مقدم فرس پیلتن شود
تصاویر و صوت

نظرات